شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)
شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)

باران

نمی دونید چه کیفی داره که تو یه شب بارونی به مهمونی دعوت بشی و موقعی که با ذوق و شوق لباس می پوشی و از خونه می ری بیرون چشمت بیفته به یه دریاچه مصنوعی که جلوی خونه ات درست شده و اجازه نمیده پاتو ازخونه بگذاری بیرون! از اون بهتر اینه که از یه کار سخت روزانه برگشته باشی و موقع رفتتن به خونه با همون دریاچه مواجه بشی که اجازه نده بری تو خونه ات!بهتر از ایندو اینه که قصد اثاث کشی داشته باشی و منتظر قطع باران باشی،آسمون هم به ریشت بخنده و هی شرشر بباره!

یادداشتهای یک مرده(داستان)


باور کنید این قصه واقعی است

خوابیده بودم. چهل سال بود . آرام و راحت . هیچکس صدایم نمی کرد. قرار بود تا صبح محشر بخوابم ؛اما خوابم را نه صور اسرافیل که گرپ گرپ کلنگ قبر کنی آشفته کرد. یکدفعه دیدم صدایی می آید . 

ادامه مطلب ...

خانه قدیمی

کتاب خانه قدیمی با نه داستان کوتاه نوشته فریده چوبچیان دومین بار منتشر شده است. داستان های این مجموعه همانطور که از نامش پیداست همه درباره گذشته اند و تمام داستان ها واژه قدیمی را در نام خود دارند: خانه قدیمی،زن قدیمی، نویسنده قدیمی و... 

داستان ها دارای نثری روان و پخته و تصویرپردازی های قابل قبولی است . صمیمیت گفت و گو ها موجب ارتباط بیشتر با خواننده می شود .

ادامه مطلب ...