شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)
شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)

خانه قدیمی

کتاب خانه قدیمی با نه داستان کوتاه نوشته فریده چوبچیان دومین بار منتشر شده است. داستان های این مجموعه همانطور که از نامش پیداست همه درباره گذشته اند و تمام داستان ها واژه قدیمی را در نام خود دارند: خانه قدیمی،زن قدیمی، نویسنده قدیمی و... 

داستان ها دارای نثری روان و پخته و تصویرپردازی های قابل قبولی است . صمیمیت گفت و گو ها موجب ارتباط بیشتر با خواننده می شود .

موضوع داستان های فریده چوبچیان بیشتر خانم ها هستد و مضمونشان نیز مشکلات و گرفتاری هایی است که گریبانگیر آنهاست .

 در این مجموعه بیشتر با روان آدم ها سر و کار داریم .آنچه داستان را پیش می برد کنش شخصیت ها نیست ، بلکه راویان با یادآوری خاطرات گذشته، سرگذشت خود را تعریف می کنند و گاه جریان سیال ذهن راوی این نقش را بر عهده دارد.  بهترین داستان این مجموعه، خانه ی قدیمی است که نام کتاب نیز از آن گرفته شده . در این  داستان، زنی با کوله باری از خاطرات گذشته به خانه متروک قدیمی پدرو مادرش می رود و در آنجا ظاهرا با سرایداران قدیمی که هنوز آنجاهستند، از گذشته حرف می زند اما در پایان معلوم می شود آن زن تنهاست و زن و مرد سرایدار سال ها پیش در گذشته اند؛ اما همه چیز در ذهن زن سالخورده زنده است و در خیال خود آنها را می بیند و گویا آخرین داستان خود را به این شکل نوشته است.

در این داستان ها توصیفات خوبی وجود دارد که حال و هوای داستان را عوض می کند .در داستان عکس قدیمی که یکی از خوبهای این مجموعه است، راوی اول شخص، زن پیر تنها مانده ای است که در سالگرد تولدش حوصله دیدن کسی را ندارد، این بی حوصلگی با زبان طنزآمیزی بیان می شود به طوری که زن انگار با خود هم دعوا دارد و به خودش گوشه کنایه می زند:

«خجالت نمی کشی این همه سال این جسم بیچاره ناسور را دنبال خودت می کشی . اکثر همدوره ای هایت  را که می شناختی مرده اند و رفته اند . تو چنگ زده ای به این دنیا و دو دستی چسبیده ای به آن ول کن هم نیستی.»(ص9)

توصیف صدای زنگ تلفن ارتباط کاملی با روحیه راوی دارد:«تلفن ناله می کند صدای زنگ زده دوستم را می شناسم »(ص10)

همچنین روابط دو زن سالخورده که هر دو توانایی جوانی را از دست داده اند: «مینو لق لق زنان می رسد و گوشی ام را می گیرد طرفم.»(ص11)

بر خلاف تمام خوبی هایی که در این مجموعه است کاستی هایی هم به چشم می خورد که اگر بر طرف می شد، جذابیت داستان ها خیلی بیشتر به چشم می خورد . برای نمونه  در داستان "عکس قدیمی"، مینو که دختر خاله راوی است ؛ اول به عنوان دوست معرفی می شود و در صفحات بعدی معلوم می شود که او دختر خاله اش است.

در مواردی نیز کاربرد افعال اشتباه است و این به دلیل التقاط گویش گیلکی و فارسی است .مثلا داستان دوست قدیمی درباره دوره گذشته است و راوی درباره اتفاقی در گذشته حرف می زند پس در بند سوم صفحه 28 نمی شود گفت:«فرشید گفت»و فعل «گفته بود» اینجا مناسب است. همینطور در این جمله فعل گذشته نقلی مناسب است نه ساده: «کمی بعد از آن روز تازه فهمیدم مرا به عقد یکی در آوردند»(ص20)

در همین داستان به موضوع دعوای زن و شوهر همسایه پرداخته شده که با توجه به کوتاه بودن داستان، هیچ جایگاهی برای آن پیدا نمی شود و وصله ای ناجور است .

 در داستان "زن قدیمی" نیز، کنشی وجود ندارد و جای چند جمله و گفت و گو خالی است . زنی که با شوهرش مشکل دارد بدون اینکه این مشکل به وضوح نشان داده شود، با زن پیری برخورد می کند و زن بدون اینکه حرفی از دعوای زن و شوهر به میان آید او را نصیحت می کند و زن تصمیم می گیرد به خانه برگردد . درانتها آوردن نام پسر کوچک زن لزومی ندارد چون در طول داستان اشاره ای به او نشده است .

در داستان "مرد قدیمی" نیز اختلاف زاویه دید وجود دارد. ابتدا امیر حسین از زاویه دید اول شخص روایت می کند بعد بدون هیچ دلیلی زاویه دید داستان به دانای کل تبدیل می شود و این تغییر، به داستان لطمه زده است .

محله قدیمی با وجود موضوع خوب، داستان ندارد با اینکه خوب شروع شده و می توانست با ادامه یافتن مضمون خوبی پیدا کند ولی به همان شکل نامه تمام شده در صورتی که در ابتدا دارای نوستالژی جالبی است ، یکباره ضرباهنگ تندی پیدا می کند و در جایی که گمان نمی رود به پایان می رسد .

گذشته از این اشکالات ، خانم چوبجیان از نویسندگانی است که بسیار ساده و روان و شیرین می نویسد و همواره در صدد نشان  دادن رنج و دردی است که در جامعه به ویژه در میان زنان دیده می شود و کمتر نویسنده ای از این دیدگاه و با این گستردگی به چنین مضامینی پرداخته است و این ویژگی شایسته ستایش است .

نظرات 5 + ارسال نظر
شراره ن یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:19 ب.ظ

سلام استاد
میشه اینم بگین که این کتاب چاپ کدوم انتشاراته؟
ممنونتون میشم.

فریده چوبچیان یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 06:56 ب.ظ http://atr-e-shemshad.blogfa.com

سلام و سپاس دوست خوبم

زحمت کشیدی وقت گذاشتی .هزاران گل برای تو عزیز

لیلا کوه جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:07 ب.ظ

باسلام
باصدای بلند از راه دور عرض میکنم دست مریزاد
خانه قدیمی را رفت و روب کردید خانم

لنگرود جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 06:53 ب.ظ

درودهمین سادگی -صمیمیت پشتوانه جذابیت متن است که خانه قدیمی را در ذهن دردمند به ثبت می رسد
این غزل ناقابل تقدیم میشود به شما که این زحمت را کشیدید- به خانم چوبچیان - به خانه قدیمی - به کوچه های خاکی که معصو مانه در خاطراتمان به خواب رفته اند
دارای هفت سالگی من انار داشت
آن روز ها که آرزوی بیشمار داشت
درسینه مثل همه بچه ها ی شهر
یک قلب صاف ساده ولی بی قرار داشت
دارای اهل مدارا بزرگ بود
که آرزوی کوچکی از روزگار داشت
چیزی شبیه قصه ی شیرین ریز علی
از مردم زمانه خود انتظار داشت
...
ایکاش می شد از گذر سال های خوب
برگی مچاله- کهنه ولی یادگار داشت
ایکاش از جریمه ی سختی روزگار
دارای پیر خاطره راه فرار داشت

مریم جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:40 ق.ظ http://carmensitta2.blogfa.com/

سلام مریم عزیز.

گاهی با خیال آدمها می شود بهتر کنار آمد... :) واقعا موافقم.

شب تنهای ام در قصد جان بود....

مرسی، دوست داشتم کامنتتون رو. انگار واقعا برا من نوشته شده بود. :)

نقدتون رو با دل فرصت میخونم. البته من اثر فریده جان رو نخوندم. با این حال خالی از لطف نیست خوندن نقد شما.

با احترام

مریم

درود بر شما
ما همه همدردیم و این شعر برای همه تنهایان عالم سروده شده. پایدار و شاد باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد