شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)
شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)

ناطور دشت

«ناطور دشت»از آن رمانی هایی است که دلم نمی خواهد تمام شود، اما یک روزه نصف بیشترش را خواندم. توفیق اجباری بود البته. این روزها دچار بی حوصلگی ادواری شده ام و حوصله کار کردن ندارم. اینجور وقتها همانطور که دراز کشیده ام روی تخت، دست می برم زیر یکی بالش ها و یکی از کتاب هایی را که توی نوبت است بیرون می کشم. این دفعه ناطور دشت به تور افتاد. خدا را شکر از آن کتاب هایی نبود که بعد از چند ورق اول مجبور شوم و ببندم و بگذارم زیر بالش بماند تا بعد. با همه بی حوصلگی یک کله خواندمش برای این که راوی اش پسر بچه ماهی بود از آنهایی که گند همه چیز را در می آورند و گاهی حال آدم را به هم می زنند. اصلا من اینجور تعریف کردن را هم از خود او یاد گرفته ام. حالا خیلی دلم می خواهد بدانم این پسر دیگر چه غلط هایی می خواهد بکند تا آخر رمان!
گاهی خوب است آدم حوصله کار کردن نداشته باشد. مدتها بود مثل آدم رمان نخوانده بودم. وسط روز توی خانه.

دفتر صوفی

مدتی است که به حکم اضطرار و توفیق اجبار اشتغال یافته ایم بر خواندن کتب صوفیان و مشایخ عرفان . گرچه میان من و ایشان نه الفتی است از سر ظاهر نه تمایلی است در باطن، اما از دقت و تتبع در آثار ایشان گریزی نیست که آشی است که خود پخته ایم و طنابی بر گردن خویشتن آویخته! اما بعد، غرض از این گفتار نقد حکایات خنده آوری است که در میان اقوال و حکایات اینها می خوانم و می اندیشم اینها کدام گره از کار خود و خلق خدا باز کرده اند که اینهمه مرید و پیرو دست بدامانشان آویخته اند و غیر از جهل و خرافه و اندوه و مسکنت تنبلی چه اندیشه ای را تبلیغ کرده و آورده اند و مهمتر این که هدف دانشجویان ما از خواندن و بحث و فحص در این آثار چیست که ما را هم درگیر کرده اند و به حکم مشاوره و راهنمایی ایشان همت بر خواندن آثار بی اثر نهاده ایم و این نبش قبر ها تا کی؟ ومن الله التوفیق!

فریده چوبچیان و آثارش

به گزارش لنگرنیوز، در بیست بهمن 1333 در آنسرمحله ی لنگرود چشم به جهان گشود .کلاس نهم دبیرستان ازدواج کرد و به تهران رفت و تا کلاس یازدهم متفرقه درس خواند.

بعد از تغییر روش آموزش، سال چهارم نظری را مجدد ادامه داد و درسال 64 موفق به اخد دیپلم شد. کارشناسی تخصصی ادبیات کودک و نوجوان را در سال 86 دریافت کرد.بنا به پیشنهاد همسایه ها و دوستان در آریاشهر شمالی موئسسه ی « علم و هنر »را برگزار کرد. 

ادامه مطلب ...