شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)
شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)

زندگی مدرن

سرعت تبدیل زندگی در خانه های شخصی به آپارتمان نشینی ، نگذاشت ما بفهمیم چطور شد یکباره از آن آرامش و زیبایی رسیدیم به اینهمه زشتی و هیاهو برای هیچ!از وقتی آپارتمان نشینی راشروع کردیم روز خوش نداشته ایم. فرهنگ مردم به این سادگی قابل تغییر نیست و مسلما نخواهد توانست با سرعت پیشرفت هماهنگ باشد. آدمهایی که یک روز سر جالیز همدیگر را صدا می زده اند یا توی خانه های درندشت و دور از هیاهوی شهر زندگی مستقل و پر سر و صدایی داشته اند نمی توانند خود را با فضای بسته آپارتمان های کوچک و خانه های کنار هم داخل مجتمع وفق دهند . این است که فضای آپارتمان می شود پر از سر و صداهای غیر متعارف، دعوا بر سر پارکینگ، دعوا بر سر محکم بستن در، دویدن روی سقف، مزاحمت دعواهای زن و شوهری و عروس مادر شوهری برای همسایه ها و خیلی چیزهای دیگر .

این روزها دیگر کلافه شده ام از اینهمه سر و صدا که مدام باید هر دو گوشم را با فوم صداگیر پر کنم تا بتوانم به آرامش برسم . پنجره را باز می گذارم صدای گفت و گوی همسایه پایینی از حیاط خلوت می آید. توی اتاق خواب می نشینم صدای دعواهای همیشگی پیرمرد و پیرزن کناری با بچه ها و دختر و شاید عروس شنیده می شود، می روم داخل هال، صدای تیز زن همسایه اینوری می آید که مدام یا با بچه ها یا با شوهرش جر و بحث دارد و یا زنگ واحدشان طولانی و متناوب صدا می کند و یا در را طوری به هم می زنند که ساختمان به لرزه در می آید!. خوب این هم شد زندگی؟الان دلم می خواهد بروم توی یک روستا یک اتاق گلی اجاره کنم بنشینم به صدای عر عر خرها گوش بدهم که شعورشان بیش از آدمهاست. خیلی خسته ام.بالاخره یک روز می روم توی یک شهر دورافتاده در آرامش زندگی می کنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
احسان جمعه 14 تیر‌ماه سال 1398 ساعت 11:56 ق.ظ http://gtime.ir

وبسایت زیبایی دارید موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد