شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)
شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)

اینهمه دختر!

بالاخره این دخترمان هم یک ساله شد. 

  • رها با کیک تولد.jpg

این یکی هم دو سه روز  پیش دو ساله شدنگین با کلاه.jpgنگین با کالسکه.jpg

و این یکی یکماه پیش هشت ساله        

  • هدیه.jpg

                                                    

و آن دیگری یکماه دیگر دوازده ساله می شود و....  هدیه و غزل.jpg

حالا چرا ما اینقدر دختر داریم؟ لابد پسرها جرأت دنیا آمدن ندارند یا می دانند تو این دنیا چه خبرهاست و نمی آیند. دختر ها هم اگر می دانستند نمی آمدند.

  • رها و نگین.jpg

 اما چه کار کنیم که دخترهامان به دنیا می آیند بزرگ می شوند می خندند، بازی می کنند، جشن تولد می گیرند و در آرزوی رخت عروسی، در خیالاتشان منتظر پسر شاه پریان می شوند . بالاخره ازدواج می کنند. خنده هایشان تمام می شود اسپ سفید و پسر شاه پریان گم می شوند. غصه ها می ماند برایشان و پشیمانی که اصلا چرا دنیا آمدیم؟ چرا ما را دنیا آوردید؟ به همه اینها که فکر می کنی می فهمی که همه چیز از آنجا شروع می شود که ما دخترهایمان را به دنیا می آوریم که روزی شوهر کنند! نه اینکه زندگی کنند. با همین طرز فکر است که دخترها را با آرزوی پوشیدن لباس عروسی بزرگ می کنیم.

  • رها.jpg

اگر ایرادی در شکل و تنشان باشند اولین چیزی که به فکر پدرو مادر می رسد این است که روی دستمان می ماند ! کاش می توانستیم بچه هایمان را برای زندگی کردن و لذت بردن از زندگی تربیت کنیم نه برای آماده شدن برای ازدواج . اگر زندگی را از این دربچه ببینیم دیگر نه پسرها از دنیا آمدن می ترسند نه دخترها از دنیا آمدن پشیمان می شوند.

نظرات 2 + ارسال نظر
الف.م پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ب.ظ

پونزده تا که نشدن هنوز، شدن؟

فریده چوبچیان شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:59 ب.ظ http://atr-e-shemshad

زنان امروز کمی جسورتر از دیروز
اون زنان دیروز بود عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد