شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)
شوق رهایی

شوق رهایی

وبلاگ ادبی مریم غفاری جاهد(دکترای ادبیات فارسی)

آزمون دکتری

آزمون دکتری نیمه متمرکز سازمان سنجش دومین بار برگزار شد با همان ضعف های سال پیش . شاید کمی کم تر. آزمونها با نیم ساعت تاخیر برگزار شد مثل همه آزمون های دکتری! آزمونهای تخصصی صبح طی دو ساعت با صد سوال برگزار شد. و آزمون زبان انگلیسی و هوش استعداد تحصیلی طی چهار ساعت با صد و شصت سوال. 

سوالهای زبان و هوش آنقدر مشکل بود که بیشتر داوطلبان طی آزمون زبان  که جلوتر برگزار شد بیکار

نشسته به همدیگر نگاه می کردند تا آزمون بعدی شروع شود و پس فاصله کمی پس از شروع آزمون هوش بسیاری از داوطلبان جلسه را ترک کردند. در متون زبان انگلیسی حتی یک متن که مربوط به ادبیات باشد وجود نداشت که حداقل با اصطلاحات آن آشنایی داشته باشیم . پنج متن مشکل از متون تافل که خواندن آنها به تنهایی بیش از دوساعت طول می کشید چه برسد به پاسخگویی و رسیدن به سوالات گرامر که آنها هم دست کمی از متون نداشت . سوالات هوش نیز در سطح بالایی قرار داشت که البته متون مربوط به درک مطلب معقول بود اما مسایل ریاضی و منطق کار هر کسی نبود . با اینکه بسیاری از مسایل مشابه را پیش از ان حل کرده و تمرین کرده بودم و آشنایی داشتم با آن خستگی ذهنی چند ساعته دیگر برایم قابل حل نبود .

حالا مساله مهم اینجاست که تعداد سوالات کل دروس تخصصی ادبیات البته به اضافه عربی با آن تنوع موضوعی و کتابهای متعدد چند جلدی که وقت بسیار را از داوطلب می گیرد، باید با تنها یک درس زبان انگلیسی که هیچ ارتباطی با این رشته ندارد یکسان باشد؟ مثلا از درس مثنوی که بیش از ده کتاب برای یادگیری آن باید خوانده شود تنها چهار یا پنج سوال طرح می شود و همچنین درس های مشابه دیگر مثل تاریخ ادبیات یا شاهنامه تاریخ بیهقی و.....که هر کدام پوست آدم را می کنند .

مساله دیگر فاصله بین آزمون صبح و بعد از ظهر است که چهار ساعات و نیم به طول انجامید درست مثل سال پیش. آزمون صبح ساعت ده و سی دقیقه با پایان رسید و آزمون عصر ساعت سه شروع شد . طی این ساعات داوطلبان کاری برای انجام دادند نداشتند برای ناهار که زود بود فضایی هم برای استراحت وجود نداشت غیر از نمازخانه که البته نمازخانه محل آزمون در چنین روزی به دشتی می ماند که یک لشکر شکست خورده در آن اطراق کرده باشند. امکان رفتن به خانه هم که نبود. حدود یک ساعت از وقت صرف تحویل گرفتن کیف ها و ایستادن در صف غذا می شد که متاسفانه بعد از اینهمه سال برگزاری آزمون های متعدد هنوز فکری برای این صف بندی ها نشده است . تحویل گرفتن هزار کیف و موبایل تنها از یک دریچه با یک نفر آدم! و دوباره تحویل دادن به همان نحو و مگر می شود کیف همراه نبرد؟ و اصلا گرفتن کیف چه مفهومی دارد مگر در چنین آزمونی جایی هم برای تقلب و کتاب و جزوه باز کردن هست؟ به هر حال این فاصله چهار ساعت و نیمه موجبات ناراحتی و عصبانیت همه را فراهم کرده بود به طوری که برای آزمون عصر هیچ انرژِی باقی نمانده بود.

با همه این حرف ها در پرسش نامه نظر سنجی هیچ سوالی درباره نحوه برگزاری آزمون و نظر داوطلبان نبود که از این طریق بتوانیم اعتراضمان را نشان دهیم.

خوب که فکر می کنم می بینم اشتباه کرده ام که هر سال چند ماه از وقتم را صرف خواندن کتاب های تکراری و پوسیده کرده ام تا در آزمونی شرکت کنم که آخرش معلوم است که این آزمون تعیین کننده نیست و سر نخ جای دیگری است . اگر این فرصتی که بیهوده صرف کرده ام برای خواندن رمان های خوب می گذاشتم دیگر رمانی در دنیا نبود که نخوانده باشم و چقدر می توانست در پیشرفت فکری و ادبی ام مؤثر باشد و چقدر می توانستم مقاله و نقد بنویسم که هرکدام به تنهایی از مدرک دکترایی که قرار است از این دانشگاه ها نصیبم شود بهتر باشد. دیگر از این اشتباهات نمی کنم و این آخرین باری بود که در آزمون دکتری شرکت کردم، نتیجه اش هر چه می خواهد باشد.

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:03 ب.ظ

متاسفانه اینجا همه چیز از پیش تعیین شدست! خودتون رو ناراحت نکنین و دلسرد نشین. این تلاش شماست که ارزش داره. آرزوی موفقیتتون رو دارم. سلامت باشین و شاد..

مریم چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:06 ق.ظ

من الان این متنتون رو خوندم خانم غفاری! نتیجه چی شد ؟؟ قبول شدین؟

بله رتبه ام خوب بود مجاز به انتخاب رشته و مصاحبه شدم ولی برای مصاحبه دعوت نشدم!

فریده چوبچیان سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:22 ب.ظ

عزیزم خسته نباشی .موفق باشی خیلی زحمت کشیدی .

سپاس دوست گرامی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد