-
آب از سر گذشت
پنجشنبه 6 دیماه سال 1403 14:02
برخی اشتباهات مسئولین به قدری فاحش است که جبران آن امکان پذیر نیست. سالها پیش از آن که فیلترینگ تا این حد گسترده باشد، فیلتر تنها مخصوص سایتهای اشاعه فساد و عکس و فیلم مستهجن بود و دسترسی کودکان و بیشتر جوانان نیز به آنها امکان پذیر نبود اما پس از فیلتر شدن اغلب پلتفرمهای مهم، همه اقشار ملت از کوچک و بزرگ به فیلتر شکن...
-
طفل جان
دوشنبه 28 آبانماه سال 1403 12:45
تن چو مادر طفل جان را حامله مرگ درد زادن است و زلزله جمله جانهای گذشته منتظر تا چگونه زاید آن جان بطر زنگیان گویند خود از ماست او رومیان گویند بس زیباست او گر بود زنگی برندش زنگیان روم را رومی برد هم از میان مثنوی مولوی کتاب تعلیمی عرفانی است که مباحث خدا شناسی را به بهترین وجه برای شاگردان خود بیان نموده است. کمتر...
-
مواظب افعی ها باشید!
یکشنبه 29 مهرماه سال 1403 22:32
این خواب عجیب، بعد از سالها به درستی تعبیر شد: «یک افعی آمده توی خانه ام. خیلی بزرگ است. به هر طرف سرک می کشد. می ترسم و هر جا می رود مواظبم که گمش نکنم. روی هوا ایستاده ام. افعی به من برخورد نمی کند. از زیر پایم رد می شود، اما به من نمی خورد، ولی من می ترسم.یکباره یقه اش را می گیرم زمینش می زنم و تهدیدش می کنم. تقلا...
-
دغدغه های مهم مجلس شورای اسلامی
جمعه 31 فروردینماه سال 1403 13:12
در حکومت اسلامی کار به جایی رسیده است که نمایندگان در مجلس شورا بر سراین موضوع بحث می کنند که آیا سرقت زیر 20 میلیون و یا کلاهبرداری زیر 100 میلیون قابل پیگرد هست یا خیر! یعنی امنیت دزدان آنقدر اهمیت دارد که برای راحت کردن خیال آنها باید قانونی تصویب شود که اگر تا فلان قدر دزدی و کلاهبرداری کردید و شاکی خصوصی نداشتید...
-
مظلومیت پژوهش
جمعه 12 خردادماه سال 1402 16:23
پژوهشگری و نویسندگی از شغلهای مظلوم در ایران است. از دوران دلار سه هزار تومانی و گوشت 25 هزار تومانی، تا الان که دلار و همه مایجتاج زندگی پانزده برابر و بلکه بیشتر شده است، فقط ماییم که نتوانسته ایم میزان قراردادمان را حتی به اندازه یک سوم میزان تورم بالا ببریم. فقط ماییم که وقتی قیمت را به دانشجویی که هر سال دارد...
-
ما گوسفندان دو پا
شنبه 16 مهرماه سال 1401 17:17
یک چوپان می تواند گله هزارتایی گوسفند را در حضور هم یکی یکی سر ببرد و آب از آب تکان نخورد، چون گوسفندان فقط نشخوار و بع بع را آموخته اند . آنها نمی دانند برای کشتن چوپان، پنج گوسفد خشمگین هم کافی است. سالیانی است که ما چون گوسفندان به نظاره کشته شد یکدیگر نشسته و مشغول بع بع و نشخواریم. از ما گذشت اما فرزندانمان از...
-
جشن است یا عزاداری!!!!!!
شنبه 15 مردادماه سال 1401 15:25
چند سالی می شود که از سر و صدای محرم و دسته های عزاداری دور بوده ایم. دو سال توی خوابگاه دانشگاه بودیم و فارغ از همه چیز دور از هیاهو زیستیم و بعد از آن هم موقعیت خانه مان طوری بود که صدای خیابان را نمی شنیدیم و بسیار خرسند بودیم چرا که از صدای طبل های عزا قلبمان به شدت به طپش می آید و بیم سکته می رود. حالا پس از این...
-
فیض روح القدس
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1401 10:55
کم کم دارد باورم می شود که آدم عجیب و غریب و پیچیده ای هستم. همه می گفتند ولی باورم نمی شد. اما تازگیها وقتی به کارهایم فکر می کنم می بینم که هیچ کارم آدم وار نیست. آدمی که یکدفعه تصمیم می گیرد خانه اش را عوض کند و این تصمیم را در عرض چند ساعت عملی می کند جزو کدام یک از رده های بشری است؟ ساعت شش عصر خانه ای را که...
-
بلای آسمانی
دوشنبه 18 فروردینماه سال 1399 18:26
درست است که نزول بلای کرونا چه از سوی آسمان باشد و چه از سوی زمینیان، تبعات فراوانی دارد و کشته و بیمار بسیار بر جای می گذارد اما گمان نمی کنم هیچ یک از تلفاتش به پای زیان ناشی ازخانه نشینی مردان برسد. خانواده خوشبخت آن است که مردش خروس خون برود بیرون و شغال خون برگردد وگرنه نتیجه اش این می شود که از صبح تا شب و بعضا...
-
عجایب دنیای پزشکی
چهارشنبه 8 آبانماه سال 1398 16:51
من که یادم نیست ولی گمانم موقع وارد شدن به مطب دکتر چند تا سیلی جانانه به منشی اش زده ام و خود دکتر را هم با فحشهای خیلی غلیظ مورد مرحمت قرار داده ام! اگر غیر از این باشد من به عقل و سواد و مدرک دکتر شک می کنم. فقط در صورتی که کارهایی از این دست کرده باشم به دکتر حق می دهم که برایم داروهایی نوشته باشد که مخصوص بیماران...
-
ماشین زمان
یکشنبه 20 مردادماه سال 1398 00:08
از دکتر فوق تخصص بسیار معروفی وقت گرفته ام. ساعت نه و نیم شب! منشی گفته نشستن و معطلی هم دارد و من گمان می کنم که طبیعی است که نیم یا یکساعتی اینور و آور بشود. مطبش اینقدر گرم است که دائم خودم را باد می زنم و از کت و کول می افتم . مطب شلوغ است و در این فکرم که اینهمه آدم کی قرار است ویزیت شوند. از چند نفری که دور و...
-
زندگی مدرن
جمعه 14 تیرماه سال 1398 11:48
سرعت تبدیل زندگی در خانه های شخصی به آپارتمان نشینی ، نگذاشت ما بفهمیم چطور شد یکباره از آن آرامش و زیبایی رسیدیم به اینهمه زشتی و هیاهو برای هیچ!از وقتی آپارتمان نشینی راشروع کردیم روز خوش نداشته ایم. فرهنگ مردم به این سادگی قابل تغییر نیست و مسلما نخواهد توانست با سرعت پیشرفت هماهنگ باشد. آدمهایی که یک روز سر جالیز...
-
گربه آدم نیست!
سهشنبه 11 تیرماه سال 1398 18:01
حیوانات کودکان طبیعتند و قابل ترحم. در زندگی شهری کمتر حیوانی دور و بر خودمان می بینیم که اگر اینها هم نباشند دیگر زندگی بی معنی است . تعداد کمی پرنده و بیشتر گربه و گاهی سگها، تنها جانوران اهلی هستند که روزمره با آنها سر و کار داریم که با کمال تأسف باید بگویم تعدادشان از متکدیانی که در طول روز می بینیم بسیار کمتر...
-
ماجرای گرک و الاغ و ما!!!
جمعه 3 خردادماه سال 1398 23:53
الاغ گفت: رنگ علف قرمز است! گرگ گفت:نه رنگ علف سبز است. با هم رفتند پیش سلطان جنگل، یعنی شیر و ماجرای اختلاف را گفتند... شیر گفت: گرگ را زندانی کنید! گرگ گفت: چرا مگر رنگ علف سبز نیست؟ شیر گفت: سبز است ولی دلیل زندانی کردن تو بحث کردنت با الاغ است!!! مسلما در این حکایت کوتاه، منظور از الاغ آن حیوان زحمتکش مهربان خوشگل...
-
برگی از خاطرات سفر به قونیه
جمعه 30 آذرماه سال 1397 13:53
ساعت حدود سه نیمه شب بود که از خانقاهی در شهر قونیه، درآمدیم.تاکسی ایستاده بود. سه نفر بودیم . کارت هتل را نشان دادیم گفت 20 لیر می گیرم. ما که همیشه آماده چانه زدنیم گفتیم 15 لیر. قبول کرد . تا هتل راه زیادی نبودولی پیاده رفتن در آن نیمه شب با آنهمه خستگی طول روز امکان پذیر نبود. به هتل که رسیدیم، نفری 5 لیر دادیم به...
-
لوله های بیشعور
دوشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1397 17:17
این لوله های خانه من واقعا بیشعورند!!! من نمی دانم لوله چطور می تواند بی شعور باشد اما همین که اینها بی موقع و بد موقع می ترکند، یعنی این که شعور ندارند. دلیل دیگری هم ندارد. دو سال پیش درست دو روز پیش از عید زمانی که خانه تکانی تمام شد و همه چیز مرتب سر جایش قرار گرفت، یکی از لوله ها ترکید و گند زد به همه زندگی ما....
-
کوکوی خیار با ماست و سیب زمینی؟؟؟؟!!!!
پنجشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1397 20:21
امان از این درس خواندن های متوالی که هوش و حواس برای ما نمی گذارد. امشب تصمیم داشتیم نان و ماست بخوریم، اما نمی دانم چرا یکدفعه دلمان خواست کوکو سیب زمینی بپزیم، با ماست و خیار بخوریم. سیب زمینی ها را رنده کردیم با کلی ادویه، زرد چوبه، فلفل و پودر کچاپ ریختیم توی ماست ها و خیار را هم خورد کردیم با پونه ریختیم توی تخم...
-
بزرگامردا که هموطن ما بود
یکشنبه 20 اسفندماه سال 1396 10:20
پروفسور خدادوست اولین جراح چشم و پیوند قرنیه در جهان. بزرگامردا که هموطن ما بود. آزاده و رادمرد و دانشمند.خوب زیست و خوب مرد. برای مرگش عزای عمومی اعلام نمی شود. سالگرد درگذشتش در تقویم ثبت نمی گردد اما خدماتش در ایران و جهان و افتخارش برای ایرانی تا ابد باقی است. در بهشت جایش باشد که بهشتی زیست. نه داغ ننگی بر پیشانی...
-
این روزها که می گذرد...
چهارشنبه 4 بهمنماه سال 1396 22:27
امروز اینقدر خوابیدم...اینقدر خوابیدم...اینقدر خوابیدم که انگار چند سال است نخوابیده ام! خسته بودیم بسیار. از بس که در دو سه ماه گذشته درس و پروژه و مقاله و...داشتیم. مقالات یک استاد را بالاخره امروز تحویل دادیم که از آزمونش رهایی پیدا کنیم. دانشجوی دکتری که دیگر نباید آزمون بدهد ولی استاد گرانقدر ما که بسیار دوستش...
-
کتری
جمعه 22 دیماه سال 1396 09:37
با کلی تمرکز نشسته ام دارم مقاله می نویسم. این دخترک شیرازی هم مثل همیشه روی تختش لم داده و دارد روی پروژه های خودش کار می کند. یکدفعه چشمم می افتد به لیوان خالی و یادم می آید که کتری را خیلی وقت است گذاشته ام روی گاز. عین فنر از جا می پرم و بلند بلند تکرار می کنم: کتری...کتری...کتری!!! همین که صدای من در می آید این...
-
فتبارک الله احسن الخالقین
سهشنبه 19 دیماه سال 1396 01:10
این اشرف مخلوقات!که بزرگترین تفاوتش با سایر مخلوقات،داشتنِ عقل است؛ نه این که همه چیزش باید به هم بیاید، همانگونه که زیستنش برای بیشتر خوردن است نه خوردنش برای زیستن،همانگونه هم به جای آنکه عقلش را برای اندیشیدن به کار برد، از آن، پیروی کردن را استنباط می کند! به همان اندازه هم به جای آنکه دینش را سرمایۀ زندگی بهتر...
-
کو؟کو؟کو؟کو؟کو؟کو؟
دوشنبه 18 دیماه سال 1396 01:13
باغ زیبای خوابگاه ما پر از پرندگانی است که برخی از صبح تا شب و برخی از شب تا صبح جیغ می کشند.یکتعدادیشانمرتبدادمیزنند:کو؟کو؟کو؟ کو؟کو؟کو؟ من نمی دانم اینها هر روز چه چیزشان را گم می کنند؟؟؟ عقلشان هم نمی رسد به جای اینهمه داد و فریاد و مردم آزاری، بگردند پیدایش کنند!زبان آدمیزاد هم سرشان نمی شود که بهشان...
-
نظام احسن و مصیبت های ما!!!!
دوشنبه 18 دیماه سال 1396 01:09
آنها که باور به نظام احسن دارند هیچ چیزی را شرّ مطلق نمی شمارند و معتقدند در هر امری که از سوی خدا اتفاق می افتد خیری نهفته است که ما نمی دانیم. ما نیز بر اینیم اما اگر خیلی خوشبین تر باشیم باید به نظام احسن در عالم بشریت هم معتقد شویم که البته به گمان من مردم ایران بحمدلله در این مورد متفق القول هستند که هیچ پدیده ای...
-
رفت یا رفت؟
یکشنبه 9 مهرماه سال 1396 16:37
یکی از کارکردهای زبان فارسی، کارکردهای نامحدود واژگان است. روزی نیست که ما در گفت و گوهایمان یکی از این قابلیت ها را کشف نکنیم. مثلا همین فعل ساده«رفت» که یک فعل گذشته سوم شخص مفرد بیشتر نیست، افزون بر معانی مختلفی که از آن دریافت می شود مانند: مُردن، از دور خارج شدن، به خواب رفتن، از جایی به جایی منتقل شدن ، غش کردن...
-
دلخوشی های خوابگاهی
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1395 01:21
تولد گرفتن توی خوابگاه هم برای خودش تنوعی است. میان اینهمه کار دلمان خواست کیک تولد بپزیم. دو نفر که بیشتر نبودیم. کیکمان را هم به قدر همین دو نفر پختیم. نه شمع داشتیم نه کادوی تولد. فقط دو تا دل شاد و لبهای خندان همین و بس.
-
زندگی دانشجویی
پنجشنبه 15 مهرماه سال 1395 10:57
بوی تازگی می آید. خوابگاه دانشگاه حکیم سبزواری، مکان تازه ای است که بناست چند سالی میزبانم باشد. از آینده هیچ نمی دانم جز این که قرار است مدرکی بگیرم مثل دیگر مدارکم بلکه کمی بالاتر.همین. اما به شوق تازگی و نو شدن و تغییراتی آمدم که نمی دانم چیست و چه خواهد شد. هر چه باشد خیر است می دانم. دلتنگی نیست، ملالی نیست و همه...
-
این موجودات ابله
سهشنبه 13 مهرماه سال 1395 22:27
مال حرام چه مزه ای دارد؟ لابد خوشمزه است که برخی اصرار به خوردنش دارند و مهم نیست سر چه کسی را کلاه بگذارند. مدت زیادی است از مؤسسه ای به نام«مدبران» که کارش مشاوره مقاله و پایان نامه است طلب دارم پول کمی هم نیست. می دانم قصد پرداخت ندارند اما گاهی تماس می گیرم تا یادشان بیاورم که من یادم هست. امروز هم بعد از مدتها...
-
دلمردگی
دوشنبه 5 مهرماه سال 1395 11:32
بیدار نمی شود. نگرانم برایش. مرده یا خودش را به خواب زده، نمی دانم. عجیب است؛ بعد از اینهمه سال که در کنار هم بوده ایم نمی شناسمش. آینه ای که جلوی صورتش می گیرم بدجوری از بخار نفسش تیره می شود، یعنی که زنده ام ولی نمی خواهم بیدار شوم، ولم کن! ولش می کنم، می دانم دیگر از این «دل» کاری بر نمی آید!
-
عکس های گمشده
سهشنبه 16 شهریورماه سال 1395 16:34
باز با خودم دعوا کرده ام. به نظر شما آدم عکس های پرسنلی اش را کجا می گذارد؟ دو روز است دارم از خودم می پرسم عکس هایت را کجا گذاشته ای که پیدایش نمی کنم؟جوابی ندارد بدهد. می پرسم آدم عاقل عکس هایش را کجا قایم می کند که هر وقت خواست بتواند به سراغش برود؟ نمی داند. می پرسم آدم بی عقل عکس هایش را کجا قایم می کند؟! باز هم...
-
به جنگل های نی تل قسم
جمعه 5 شهریورماه سال 1395 19:05
کتاب «به جنگل های نی تل قسم»شامل نه مقاله ادبی به چاپ رسید. فهرست مقالات عبارت است از: ادبیات سیاسی مشروطه، شاهنامه ای دیگر، نگاهی انتقادی به دا، جلوه های طنز پردازی در ادبیات مشروطه، پرسه ای در کوچه های ولایت خدا، به جنگل های نی تل قسم، اصلی در حاشیه خبرها، بررسی تشبیه و مجاز درداستان های علی اشرف درویشیان، نفش زنان...