ساعت حدود سه نیمه شب بود که از خانقاهی در شهر قونیه، درآمدیم.تاکسی ایستاده بود. سه نفر بودیم . کارت هتل را نشان دادیم گفت 20 لیر می گیرم. ما که همیشه آماده چانه زدنیم گفتیم 15 لیر. قبول کرد . تا هتل راه زیادی نبودولی پیاده رفتن در آن نیمه شب با آنهمه خستگی طول روز امکان پذیر نبود. به هتل که رسیدیم، نفری 5 لیر دادیم به راننده. تا آمدیم پیاده شویم، 3 لیر از جیبش درآورد و به ما پس داد و گفت کیلومتر شمار کمتر از چیزی که فکر کردم نشان می دهد 12 لیر کافی است!!! دلم می خواست نامحرم نبود و دستش را می بوسیدم چون که هماندم یاد راننده اسنپ خودمان افتادم که همان صبحی که می خواستیم راهی سفر شویم ما را تا زیر پل پارک وی آورد و غیر از 20 تومانی که کرایه اش بود 4 تومان هم اضافه گرفت چون ما ده متر اینور تر را روی نقشه علامت زده بودیم و تازه بعد از پیاده شدن و رفتن راننده فهمیدیم غیر از کرایه ای که نقد داده ایم 20 تومان هم آنلاین کم شده و راننده صدایش را نیاورده و هر چه هم بعدا پیگیری کردیم نتیجه نداد. تازه آنوقت بود که فهمیدیم چرا به محض این که از مرز رد شدیم همه جا را سفید پوش از برف دیدیم و تا ساعتها، همینطور فقط برف دیدیم و برف دیدیم و برف!!!!