من توی کار این مردم مانده ام. اعتماد بیجا چرا؟ بعد از بیش از یکسال رفته
بودم کتابخانه ملی. همین که کتابهایم را گرفتم و آمدم پشت میزی قرار بگیرم و
شروع به کار کنم، خانم کناری ام، بلند شد و لپ تاپ و کتابهاش را به من
سپرد و رفت که یک ساعت دیگر بیاید اصلا هم فکر نکرد ممکن است همین که پایش
را بگذارد بیرون؛ من اینها را بردارم و بروم!حالا اگر کتابخانه مجلس بود می
گفتم اینجا سر شناسم و همه می دانند این کاره نیستم؛ ولی واقعا چرا بعضی
ها بیخودی اعتماد می کنند؟ اصلا کار خوبی نیست.
قیافه آدمها نشان می دهد چه کاره اند اعتماد اون آدم بیخودی نیست مسلما به هر کسی اعتماد نمی کند نگران نباش.