این طفلکی ها

آیا می توانی ترس او را تصور کنی؟ بوی خون، بوی مرگ و دستان قوی بیرحمی که تو را به سوی مسلخ می کشانند. دنیا جلوی چشمانت تیره و تار میشود و تو میدانی که راه گریزی نداری، چاقویی که به زودی روی گردن تو قرار می گیرد و آن درد غیر قابل تصور...