لوله
ترکیده بود، توی محل. چند ساعتی آب قطع بود. وقتی آمد، شیر را که باز کردم
گل بود که پایین می آمد. گلی غلیظ که کم کم رقیق شد و بعد محو شد و آب زلال
شروع کرد به جاری شدن. درست عین غم و غصه هایی که یکباره بعد از تحولی
عظیم در زندگی، شره می کند توی دل آدم، توی مغز آدم و بعد کم کم رقیق می
شود و یکباره می بینی چنان فراموش شده که انگار از اول هم نبوده! یعنی
دفعه دیگر که شیر آب را باز کنم، آب همچنان زلال است؟
|